کار نشد نداره
امروز برای من روز خوبی بود از نظر کاری.دوتا کار بهم محول شده بود که هردو رو انجام دادم.یکیش که خیلی ساده بود ولی اون یکی رو وقتی انجام دادم دایی دوتا شاخ رو کله اش سبز شد فکر کنم
.
یه شرکتی قبل از انقلاب کار میکرده و بعد از انقلاب دیگه کار نمی کرده ولی منحل نشده بوده.دایی فقط اسم این شرکت رو داشت.بهم گفت.اول تو اینترنت گشتم و پیدا نکردم.بعد رفتم اداره ثبت.یعنی با یه آرسن لوپن بازی خودم رو زدم به اون راه و مدارکش رو پیدا کردم که حد نداره.فردا هم میرم و کپی مدارکش رو میارم.وقتی به دایی زنگ زدم و شماره ثبت و آخرین مدیرانش رو بهش گفتم شعف از صداش می بارید.خودم هم خیلی خوشحال شدم براش.بعد از اونجا هم رفتم یه کارگزاری بورس چون از تحلیل هام خوششون اومده بود و خواستن نمونه کارم رو ببینن.اون سمینار ده نمک داره کار خودش رو می کنه
و اگه خدا بخواد دارم موفق میشم.دعا کنید برام.
جوجه خان هم سخت مشغول اثاث کشیه.برای اون هم یکی دوجا فرم پر کردم بصورت اینترنتی که اگه بشه خیلی خوبه.آخه هیج جا بدون سابقه کار استخدام نمی کنن
.خودم ۵/۶ سال سابقه کار دارم اما جوجه خان همش کارش آزاد بوده دیگه.
حالا بگذریم.بعدش امروز به خاطر اینکه کارام خوب بود برای ناهار خودم رو دعوت کردم رستوران هانی
یه کباب مشتی زدم به بدن و رژیم رو به فـ . ـا . ک دادم.راستی یکی دوجا هم رزومه فرستادم.
چقدر بچه فعالی شدم جدیداْ.حالا داره از خودم خوشم میاد.
من یه شعاری همیشه دارم میگم کار نشد نداره.الآن هم با تمام قوا تصمیم گرفتم موفق بشم.و میشم.امروز کلی واسه بابا دعا کردم و صلوات فرستادم.خدا کنه شب بیاد به خوابم یه ذره بغلم کنه.
خدایااااااا
چیزهایی که اینجا میخونید رو به هیچکس نگید.خصوصیه