ب ک ا ر ت
امروز به هانیه که زنگ زدم دیدم انگار یه آدم دیگه شده.خیلی آروم و سر به زیر. عین زنایی که ۱۰۰ ساله شوهر دارن.حالا خوبه یه ماهه عقد کرده ولی اصلاْ نشناختمش.
تازش هم وقتی داشت از جریانات عقدش برام تعریف می کرد هم از یه چیزایی ناراحت شدم هم از یه چیزایی تعجب کردم.داشت می گفت مادر پسره زیر لفظی براش نخریده و اینا منم داشتم دلداری می دادم که عزیزم تو عروسی این چیزا پیش میاد و بچسب به زندگیت و از این حرفا.گفت مامانم خیلی ناراحت شده میگه من دختر خیابونی نبودم که با پسره دوست باشم که حالا بهم بی احترامی کنن
.من دقیقاْ همین شکلی شدم چون می دونه من و جوجه خان با هم دوستیم و زندگیمون چطوریه.خدایی یه لحظه هنگ کردم اصلاْ.
بعدش هم گفت منو مجبور کردن برم دکتر واسه اینکه از اون نامه های مزخرف بگیره.منم دلداریش دادم که بابا تو این جامعه به همه نمیشه اعتماد کرد و به اونا حق بده و اینا.دوباره میگه من باهاش دوست نبودم که بخوام الآن برم دکتر.باز من هنگگگگگگگگ.
اینا به کنار.دیدی میگن از ماست که بر ماست؟ گاهی تو جامعه ی ما جنس زن جایگاه خودشو نمیشناسه.داشتیم درمورد مسائل زناشوئی و اینا حرف می زدیم پرسیدم شما هنوز کاری نکردیم یعنی؟ گفت نه می خوام تا شب عروسی نگه دارم چون همه ی ارزش دختر به همون پرده است
.خیلی تعجب کردم و با خودم گفتم تا همچین ذهنیت هایی تو جامعه هست نمی شه انتظار داشت که همه روشن فکر بشن.بتونن هضم کنن که هرکس تو زندگی بالاخره یه روابطی داره.و به خودش هم مربوطه.اما در کل خیلی اذیت شدم گفتم شما هم سهیم باشین باهام.
پ.ن : هانیه دوست دوران دبیرستان منه و خیلی هم با هم خوب بودیم و هنوز هم هستیم.دختر پاک و نجیبیه.
پ.ن ۲: از فردا گیر ندین فک کنین من خودم مثلا رفتم به ملتی پا دادم حالا دارم از روابط قبل ازدواج حمایت می کنم.نخیر آقاجون خود من هم هنوز اونقدر راحت نیستم اما حداقلش خودمو فقط یه جنس نمی بینم که یه بار مصرفه.
پ.ن ۳: لزومی نداره نظر بدین چون الآن همتون میاین از حقوق زن مثلا دفاع می کنین ولی پای عمل که میشه همه ماه شب چارده آفتاب و مهتاب ندیده میخوان.می دونی چیه گاهی حس می کنم مردای ایرانی یه اخلاقای ت..می دارن که نمی شه زیاد گفت.مثلا نمیرن با کسی خودشون باهاش بودن عروسی کنن میرن با یکی که دوخته.که مثلا ذوق کنن دختره.البته جای شکرش باقیه که خیلیا دیگه اینجوری نیستن.
پ.ن ۴:یکسال شد.سینا و نغمه ی عزیزم حالا که یکسال گذشته صبر کردین الآنم صبر کنید.میدونم سخته.خدا هم بزرگه
چیزهایی که اینجا میخونید رو به هیچکس نگید.خصوصیه