خیلی سخت شده زندگی.این قسطا نمیذارن تکون بخوریم که.ولی ما همچنان با قدرت ادامه میدیم.این چند وقت با جوجه خان خیلی مشکل داشتیم.خودمون خیلی سعی کرده بودیم حلش کنیم.خدا رو شکر عادت به گفتگو و اینها هم داریم ولی نشد که نشد.بالاخره این سختی هایی که میکشیم باید یه جایی خودشو نشون بده دیگه.

خلاصه که دفتیم مشاوره.تا الآن دو جلسه رفتیم و مفید هم بوده.هرچند تو این اوضاع مالی یه کمی سختمونه ولی ترجیح میدیم این پولو برای حفظ زندگیمون هم که شده بدیم.کلی تمرین و اینا هم داریم.

شرایطمون که همون جوریه و از این زمین های به درد نخور ما هیچ کدوم فروش نرفته که ببینیم میتونیم بریم سر زندگیمون یا نه.مامان جوجه خان گفته بعد از عید به هر قیمتی زمینمو بخوان میدم.منم کلی با عمو اینا صحبت کردم که یه فکری هم واسه زمینای ما بکنن.بدیش اینه که چون شریک زیاده و رمینا بزرگه خریدار کم داره.دیگه هرچی خدا بخواد.ماشین خریدن هم قبل عید کنسل شده.آخه میگن قبل عید همه چیز گرون میشه.ببینیم چی میشه دیگه.